۲سموئیل 13:8-13 هزارۀ نو (NMV)

8. پس تامار به خانۀ برادرش اَمنون رفت و او در بستر خوابیده بود. آنگاه قدری خمیر برگرفته، آن را وَرز داد و در برابر دیدگان اَمنون قرصهای نان ساخت و آنها را پخت.

9. سپس تابه را برگرفته، در برابر اَمنون نهاد، اما اَمنون از خوردن ابا کرد و گفت: «همه را از نزد من بیرون کنید.» پس همه از نزد او بیرون رفتند.

10. آنگاه اَمنون به تامار گفت: «طعام را به خوابگاه من بیاور تا از دست تو بخورم.» پس تامار قرصهای نان را که ساخته بود، برگرفت و نزد برادرش اَمنون به خوابگاه برد.

11. ولی چون آنها را نزد او آورد تا بخورد، اَمنون او را گرفته، به وی گفت: «ای خواهرم، بیا با من همبستر شو.»

12. اما تامار به او پاسخ داد: «نه برادرم، مرا بی‌عصمت مساز! زیرا چنین چیزی در اسرائیل کرده نشود! دست به چنین قباحتی مزن.

13. و اما من ننگ خود را کجا بِبرَم؟ و تو نیز، در اسرائیل همچون یکی از ابلهان خواهی شد. پس حال تمنا دارم با پادشاه سخن گویی، زیرا مرا از تو دریغ نخواهد کرد.»

۲سموئیل 13