۱پادشاهان 17:6-10 هزارۀ نو (NMV)

6. و کلاغان برای او صبحگاهان نان و گوشت و شامگاهان نیز نان و گوشت می‌آوردند، و از نهر نیز می‌نوشید.

7. اما آب نهر پس از ایامی چند خشک شد، زیرا در آن دیار بارانی نبود.

8. آنگاه کلام خداوند بر ایلیا نازل شده، گفت:

9. «برخیز و به صَرِفَۀ صیدون برو و در آنجا ساکن شو. اینک بیوه‌زنی را در آنجا امر فرموده‌ام که برای تو خوراک فراهم کند.»

10. پس ایلیا برخاست و به صَرِفَه رفت. چون به دروازۀ شهر رسید، اینک بیوه‌زنی در آنجا هیزم برمی‌چید. پس او را صدا زده، گفت: «تمنا آنکه قدری آب در ظرفی برایم بیاوری تا بنوشم.»

۱پادشاهان 17