۱سموئیل 22:9-15 هزارۀ نو (NMV)

9. آنگاه دوآغِ اَدومی که کنار خدمتگزاران شائول ایستاده بود، گفت: «من پسر یَسا را دیدم که به نوب نزد اَخیمِلِک پسر اَخیطوب می‌رفت.

10. اَخیمِلِک برای او نزد خداوند مسئلت کرد و به او توشۀ سفر داد، و شمشیر جُلیاتِ فلسطینی را در اختیارش گذاشت.»

11. آنگاه پادشاه فرستاده، اَخیمِلِکِ کاهن، پسر اَخیطوب، و همۀ خاندان پدری او را که در نوب کاهن بودند، احضار کرد، و همگی آنها نزد پادشاه آمدند.

12. شائول گفت: «ای پسر اَخیطوب، گوش فرا ده.» او گفت: «امر بفرما، سرورم.»

13. شائول به او گفت: «چرا تو و پسر یَسا بر ضد من دسیسه چیده‌اید؟ چرا به او نان و شمشیر دادی و از خدا برایش مسئلت کردی تا به ضد من برخاسته، برایم به کمین بنشیند، چنانکه امروز شده است؟»

14. اَخیمِلِک پاسخ داد: «در میان همۀ خدمتگزاران پادشاه چه کسی وفادارتر از داوود است که داماد و فرماندۀ محافظان اوست و مُکَرَّم در خانه‌اش؟

15. آیا امروز اوّلین بار است که برای او از خدا مسئلت می‌کنم؟ به‌یقین خیر! مباد که پادشاه به خدمتگزار خود و به تمامی خاندان پدرم اتهامی وارد کند، زیرا که خدمتگزارت دربارۀ تمامی این امور ابداً چیزی نمی‌دانسته است.»

۱سموئیل 22