5. اما حال که به تو رسیده، تاب نمیآوری،و اکنون که تو را لمس کرده، پریشان گشتهای.
6. آیا اطمینان تو نباید بر خداترسیات باشد،و امید تو بر بیعیبیِ رفتارت؟
7. «به یاد آر: کیست که بیگناه هلاک شده باشد،و کجا صالحان تلف شدهاند؟
8. بنا بر مشاهدات من، آنان که شرارت شیار میکنندو شقاوت میکارَند، همان را دِرو میکنند.
9. به دَمِ خدا هلاک میشوند،و به بادِ غضبش تباه میگردند.
10. غرش شیر و نعرۀ شیر ژیان،و دندانهای شیران جوان شکسته است.
11. شیر نر از نبودِ شکار تلف میشود،و بچههای شیر ماده پراکنده میگردند.
12. «سخنی در خفا به من رسید،و گوشم زمزمهای از آن شنید.
13. در میان افکارِ پریشانِ ناشی از رؤیاهای شب،آنگاه که خواب سنگین بر آدمیان غالب میشود،
14. رُعب و وحشت بر من مستولی شد،و لرزه بر تمام استخوانهایم افتاد.
15. روحی از پیش روی من گذشت،و موی بر تنم راست شد.