اعمال 7:9-15 هزارۀ نو (NMV)

9. «امّا پاتْریارْکها از حسد، یوسف را به مصر فروختند. ولی خدا با او بود

10. و او را از همۀ مصائبش رهانید، و او را حکمت بخشیده، در نظر فرعون عزیز گردانید، چندان که او را فرمانروای مصر و رئیس دربار خود ساخت.

11. «آنگاه قحطی و مصیبتی عظیم بر سرتاسر مصر و کنعان عارض شد و پدران ما خوراک نیافتند.

12. یعقوب چون شنید که در مصر گندم یافت می‌شود، پدران ما را در نخستین سفرشان به آنجا فرستاد.

13. در دوّمین سفر، یوسف خود را به برادرانش شناسانید و فرعون از خانوادۀ یوسف آگاهی یافت.

14. پس یوسف فرستاد و پدر خود یعقوب و همۀ خانواده‌اش را که جملگی هفتاد و پنج تن بودند، به آنجا دعوت کرد.

15. بدین‌سان، یعقوب به مصر فرود آمد و در همان‌جا نیز او و پدران ما درگذشتند؛

اعمال 7