پیدایش 32:18-25 Today's Persian Version (TPV)

18. تو باید بگویی 'اینها مال ‌بندهٔ تو یعقوب ‌است‌. او اینها را به‌ عنوان‌ هدیه ‌برای آقایش‌ عیسو فرستاده ‌است‌. خود او هم‌ پشت ‌سر ما می‌آید.'»

19. همین‌طور به‌ دوّمی و سومی و به ‌همهٔ کسانی‌که ‌مسئول‌ این ‌گلّه‌ها بودند، گفت‌: «شما هم ‌وقتی عیسو را دیدید باید همین‌ را بگویید.

20. بگویید بندهٔ تو یعقوب‌ پشت‌ سر ماست‌.» یعقوب ‌فكر می‌كرد كه ‌با این ‌هدایایی كه ‌قبل‌ از خودش ‌می‌فرستد ممكن ‌است ‌عیسو را خشنود گرداند تا وقتی او را ببیند مورد بخشش ‌او واقع‌ شود.

21. پس‌ هدایا را جلوتر فرستاد و خودش ‌شب‌ را در اردو‌گاه‌ به‌ سر برد.

22. همان ‌شب ‌یعقوب ‌برخاست‌. دو زن ‌و دو صیغه و یازده ‌فرزند خود را از وادی یبوق ‌گذرانید.

23. بعد از آن ‌تمام‌ دارایی خود را هم‌ از وادی گذرانید.

24. امّا خودش‌ به ‌تنهایی در آنجا ماند.سپس ‌مردی آمد و تا طلوع‌ صبح ‌با یعقوب‌ كشتی گرفت‌.

25. وقتی آن‌ مرد دید كه ‌نمی‌تواند یعقوب‌ را مغلوب‌ كند، ضربه‌ای به ‌ران‌ یعقوب ‌زد و ران ‌او از جا در رفت‌.

پیدایش 32