15. «توجّه كنید! من مثل یک دزد میآیم! خوشا به حال کسیکه آماده باشد و لباس خود را نگاه دارد تا مجبور نشود عریان و شرمنده در جلوی چشم همه راه برود!»
16. پس شیاطین، پادشاهان را در جاییکه به عبرانی حار مجدون خوانده میشود، جمع كردند.
17. آنگاه فرشتهٔ هفتم جام خود را بر هوا ریخت و از معبد و از تخت، صدای بلندی شنیده شد كه میگفت: «همهچیز تمام شد.»
18. و رعد و برق و صداهای مهیب شنیده شد و زمینلرزهٔ شدیدی رخ داد كه مانند آن در تاریخ بشر هرگز دیده نشده بود.
19. شهر بزرگ سه پاره شد. شهرهای جهان ویران شدند و خدا کارهای بابل بزرگ را نادیده نگرفت، بلكه او را مجبور كرد جامی را كه از شراب آتشین خشم و غضب او پر بود، بنوشد.