داوران 9:5-13 Today's Persian Version (TPV)

5. بعد ابیملک به خانهٔ پدر خود به عفره رفت و هفتاد برادر خود را روی یک سنگ کشت. تنها کوچکترین آنها، که یوتام نام داشت، زنده ماند؛ زیرا او خود را پنهان کرده بود.

6. بعد همهٔ ساکنان شکیم و بیت ملو، کنار ستون درخت بلوط در شکیم، او را به پادشاهی برگزیدند.

7. وقتی یوتام باخبر شد، به بالای کوه جَرزیم ایستاد و با صدای بلند به مردم گفت: «ای ساکنان شکیم، به من گوش بدهید تا خدا به شما گوش بدهد.

8. یک روز درختان تصمیم گرفتند که پادشاهی برای خود انتخاب کنند. آنها اول نزد درخت زیتون رفتند و گفتند: 'بیا پادشاه ما باش.'

9. امّا درخت زیتون به آنها گفت: 'آیا می‌خواهید که من از روغن خود، که به وسیلهٔ آن خدایان و اشخاص را احترام می‌گذارند، صرف نظر کنم و بروم حاکم درختان دیگر باشم؟'

10. بعد درختان به درخت انجیر گفتند: 'بیا پادشاه ما شو.'

11. درخت انجیر جواب داد: 'من نمی‌خواهم که شیرینی و میوهٔ خوب خود را ترک کنم و بروم و بر درختان دیگر پادشاهی کنم.'

12. سپس نزد تاک انگور رفتند و گفتند: 'بیا پادشاه ما شو.'

13. تاک گفت: 'آیا باید از شراب خود که برای خدایان و انسان خوشی می‌آورد صرف‌نظر کنم و حاکم درختان دیگر شوم؟'

داوران 9