اعداد 22:27-33 Today's Persian Version (TPV)

27. الاغ در بین جاده خوابید و بلعام خشمگین شد و با چوب دست خود، الاغ را زد.

28. آنگاه خداوند، الاغ را بزبان آورد و به بلعام گفت: «گناه من چیست که مرا سه بار زدی؟»

29. بلعام جواب داد: «تو مرا مسخره کردی. ای کاش یک شمشیر داشتم و تو را در همین جا می‌کشتم.»

30. الاغ به بلعام گفت: «آیا من همان الاغی نیستم که تمام عمر بر آن سوار شده‌ای؟ آیا هرگز چنین کاری کرده‌ام؟» بلعام جواب داد: «نه!»

31. آن وقت خداوند چشمان بلعام را باز کرد و بلعام فرشتهٔ خداوند را دید که شمشیر به دست، سر راه ایستاده است و وی نزد او به خاک افتاد.

32. فرشته به او گفت: «چرا الاغت را سه مرتبه زدی؟ من آمده‌‌ام تا تو را از رفتن باز دارم، زیرا این سفر تو از روی بی‌اطاعتی است.

33. این الاغ سه مرتبه مرا دید و از سر راه من دور شد. اگر این الاغ این کار را نمی‌کرد تو را می‌کشتم و این الاغ را زنده می‌گذاشتم.»

اعداد 22