14. هر هفت سال یکبار، تمام بردگان یهودی را که شش سال خدمت کردهاند، آزاد سازند. امّا اجداد شما نخواستند به من توجّهی کنند و به آنچه میگویم گوش دهند.
15. همین چند روز پیش بود که شما فکر خود را عوض کردید و آنچه مرا خشنود میساخت بجا آوردید، یعنی همهٔ شما موافقت کردید بردگان یهودی خود را آزاد سازید، و در حضور من در معبدی که مرا میپرستید پیمان بستید.
16. امّا بار دیگر نظرتان عوض شد و نسبت به من بیحرمتی کردید. شما همهٔ بردگانی را که در آرزوی آزادی بودند، پس گرفتید و آنها را دوباره مجبور به بردگی کردید.
17. پس، اکنون من، خداوند، میگویم که شما از دستور من اطاعت نکرده و همکیشان خود را از بردگی آزاد نکردید. بسیار خوب، من به شما آزادی میدهم، آزادی مُردن در جنگ، یا در بیماری و یا در گرسنگی. تمام ملّتهای جهان از آنچه به روز شما خواهم آورد در وحشت خواهند بود.
20. آنها را تسلیم دشمنانشان خواهم کرد تا آنها را بکشند و اجساد آنها طعمهٔ پرندگان و حیوانات وحشی خواهد شد.
21. من همچنین صدقیا پادشاه یهودا و درباریان او را تسلیم کسانی خواهم کرد که خواهان مرگ آنها هستند. من آنها را تسلیم ارتش بابل خواهم کرد، ارتشی که فعلاً از حمله دست برداشته است.