15. پس بتشبع به اتاق پادشاه رفت. در این وقت پادشاه بسیار پیر شده بود و ابیشک شونمیه از او مراقبت میکرد.
16. بتشبع تعظیم کرد و پادشاه پرسید: «چه میخواهی؟»
17. او پاسخ داد: «سرورم، شما به من وعده دادید و به نام خداوند سوگند یاد کردید و گفتید: 'پسرم سلیمان بعد از من پادشاه خواهد شد و بر تخت من خواهد نشست.'
18. حالا میبینم که ادونیا پادشاه شده است و شما از این موضوع اطّلاع ندارید.