پیدایش 30:20-31 Old Persian Version (OPV)

20. و لیه گفت: «خدا عطای نیکو به من داده است. اکنون شوهرم با من زیست خواهد کرد، زیرا که شش پسر برای او زاییدم.» پس او را زبولون نامید.

21. و بعد از آن دختری زایید، و او را دینه نام نهاد.

22. پس خداراحیل را بیاد آورد، و دعای او را اجابت فرموده، خدا رحم او را گشود.

23. و آبستن شده، پسری بزاد و گفت: «خدا ننگ مرا برداشته است.»

24. و اورا یوسف نامیده، گفت: «خداوند پسری دیگربرای من مزید خواهد کرد.»

25. و واقع شد که چون راحیل، یوسف رازایید، یعقوب به لابان گفت: «مرا مرخص کن، تا به مکان و وطن خویش بروم.

26. زنان و فرزندان مراکه برای ایشان، تو را خدمت کردهام به من واگذار، تا بروم زیرا خدمتی که به تو کردم، تو میدانی.»

27. لابان وی را گفت: «کاش که منظور نظر توباشم، زیرا تفالا یافتهام که بخاطر تو، خداوند مرابرکت داده است.»

28. و گفت: «اجرت خود را برمن معین کن تا آن را به تو دهم.»

29. وی را گفت: «خدمتی که به تو کردهام، خود میدانی، ومواشی ات چگونه نزد من بود.

30. زیرا قبل ازآمدن من، مال تو قلیل بود، و به نهایت زیاد شد، وبعد از آمدن من، خداوند تو را برکت داده است. واکنون من نیز تدارک خانه خود را کی ببینم؟»

31. گفت: «پس تو را چه بدهم؟» یعقوب گفت: «چیزی به من مده، اگر این کار را برای من بکنی، بار دیگر شبانی و پاسبانی گله تو را خواهم نمود.

پیدایش 30