مزامیر 38:7-14 Old Persian Version (OPV)

7. زیرا کمر من از سوزش پر شده است و در جسد من صحتی نیست.

8. من بیحس و بینهایت کوفته شدهام و از فغان دل خود نعره میزنم.

9. ای خداوند تمامی آرزوی من در مد نظر تواست و ناله های من از تو مخفی نمی باشد.

10. دل من میطپد و قوتم از من رفته است و نور چشمانم نیز با من نیست.

11. دوستان و رفیقانم از بلای من برکنار میایستند و خویشان من دور ایستادهاند.

12. آنانی که قصد جانم دارند دام میگسترند و بداندیشانم سخنان فتنه انگیز میگویند و تمام روزحیله را تفکر میکنند.

13. و اما من مثل کر نمی شنوم. مانند گنگم که دهان خود را باز نکند.

14. و مثل کسی گردیدهام که نمی شنود و کسیکه در زبانش حجتی نباشد.

مزامیر 38