داوران 11:5-12 Old Persian Version (OPV)

5. و چون بنی عمون بااسرائیل جنگ کردند، مشایخ جلعاد رفتند تایفتاح را از زمین طوب بیاروند.

6. و به یفتاح گفتندبیا سردار ما باش تا با بنی عمون جنگ نماییم.»

7. یفتاح به مشایخ جلعاد گفت: «آیا شما به من بغض ننمودید؟ و مرا از خانه پدرم بیرون نکردید؟ و الان چونکه در تنگی هستید چرا نزدمن آمدهاید؟»

8. مشایخ جلعاد به یفتاح گفتند: «از این سبب الان نزد تو برگشتهایم تا همراه ما آمده، بابنی عمون جنگ نمایی، و بر ما و بر تمامی ساکنان جلعاد سردار باشی.»

9. یفتاح به مشایخ جلعادگفت: «اگر مرا برای جنگ کردن با بنی عمون بازآورید و خداوند ایشان را بهدست من بسپارد، آیامن سردار شما خواهم بود.»

10. و مشایخ جلعاد به یفتاح گفتند: «خداونددر میان ما شاهد باشد که البته برحسب سخن توعمل خواهیم نمود.

11. پس یفتاح با مشایخ جلعاد رفت و قوم او را بر خود رئیس و سردارساختند، و یفتاح تمام سخنان خود را به حضورخداوند در مصفه گفت.

12. و یفتاح قاصدان نزد ملک بنی عمون فرستاده، گفت: «تو را با من چهکار است که نزد من آمدهای تا با زمین من جنگ نمایی؟»

داوران 11